آبی سوم
احساس خوبی دارم
دارم کم کم مثل خودم میشم
تونستم با خودم کنار بیام و احساس می کنم که آماده یه شروع دوباره ام البته نباید توقع زیادی از خودم داشته باشم قطعا نمیتونم یه دفه به حالت قبلم برگردم باید کم کم اقدام کنم
خلاصه یه حسی از درون بهم میگه که دوباره شروع کن تو میتونی
فعلا برم شام بخورم بعدشم باید برای کنفرانس فردا آماده شم استاد کلاس فردا رو به من واگذار کرده ینی درس فردا رو من باید به جای استاد بگم
تا حالا کنفرانس زیاد دادم اختیار تام کلاس به عنوان یه کنفرانس دهنده هم زیاد دستم بوده تو دبیرستان و اینا ٬ سخنرانی و کلاس هم برای بچه ها زیاد داشته ام ولی به نظرم این یه تجربه متفاوت از قبل باشه..... به هر حال برم ببینم چی میشه؛ خدا کنه خوب از پسش بربیام
آبی نوشت ۱:
خدایا دوستت دارم
آبی نوشت ۲:
ممنونتم خدایا
آبی نوشت ۳:
باید همت کنم برای دوباره عبدالرحمن شدن؛ برام دعا کنید
#تغییر #کنفرانس